ازدواج کردن خوب است؟ آیا با ازدواج است که میتوانید در اجتماع حضور بهتر و پررنگ تری داشته باشید؟ سالم تر و شاد تر شوید؟ ازدواج کردن باعث میشود از نظر جسمی، عاطفی و روابط بین فردی توسعه بیشتری پیدا کنید؟ در واقع، هیچ حکم کلی ای برای داشتن زندگی بهتر وجود ندارد.
یعنی چه؟ یعنی نمیتوان گفت ازدواج راه رسیدن به خوشبختی است یا مجرد ماندن. اجازه دهید در این مقاله از سایت سوربان باهم به مقوله مجردماندن یا ازدواج کردن دقیقتر نگاه کنیم برای یافتن پاسخی برای اینگونه سوالات با ما تا اخر این مقاله همراه شوید.
این همه انسان های رنگارنگ روی زمین زندگی میکنند که هریک دارای شرایط زندگی منحصر به فردیاند. چطور میتوان نسخه هایی کلی پیچید و برای همه، جادوی خوشبختیِ یکسانی را تجویز کرد. اصلا جادوی خوشبختی با فرمولی یکسان برای همه وجود دارد؟
تحقیقات درباره شرایط زندگی متاهلی
بر پایه برخی پژوهش ها، زندگی متأهلی بهتر از مجردی است؛ اما این تحقیقات دارای خطا هایی اند و به اشتباه نشان میدهند که متأهل ها زندگی بهتری دارند و سر مجرد ها از مزایای زندگیِ به شدت جذاب متأهلی بیکلاه میماند. در واقع، اینکه بگوییم زندگی متأهلی از نظر روانشناسی برای افراد بهتر است، درست نیست و نمیتوان با علم از آن پشتیبانی کرد.
نمیتوان بهطور دقیق گفت ازدواج کردن میتواند در بلند مدت زندگی شاد و موفقی برای افراد خلق کند. گاهی مجردها گوی رقابت را میربایند و کامیاب تر و موفق تر هم ظاهر میشوند.
بنا به بعضی از تحقیقاتی که بر اساس نمونه های آماری بزرگ و ملی انجام شدهاند، افراد مجرد سلامت ترین افراد جامعه اند و با مرورِ زندگیِ کسانی که از حالت تجرد به تأهل درآمدهاند بهسادگی میتوان روند کاهش خوشحالی را در زندگی شان دید.
ازدواج کردن جادهای نیست که حتما شما را به مقصد خوشبختی برساند. ابعاد متنوعی از زندگی مجرد ها بهتر و پربازده تر از زندگی متأهل هاست؛ برای مثال، مجرد ها بیشتر با دوستان، خانواده، همسایه ها و همکارانشان ارتباط دارند. آنها بیشتر از متأهل ها به دیگران مثلا والدین پیر خود کمک میکنند.
در یک کلام، مجردها خودمختارند و در تعیین سرنوشت خودشان و افزایش رشد و توسعه فردی نقش پررنگتری دارند. از سوی دیگر، برخی تحقیقات نشان میدهند متأهل ها بیشتر از بیماریهای مختلف در امان میمانند یا مثلا از نظر روانی سلامت بیشتری دارند. اینجاست که امایی پررنگ و مهم وجود دارد: درست است که از مزایای مجردبودن گفتیم، اما به هر حال نمیتوان گفت از بین این دو کدام بهتر است.
پس مجردی ماندن یا ازدواج کردن ؟ کدام یک را باید انتخاب کرد؟
این روزها مطالب و محتوا های مختلفی را درباره زندگی متأهلی و مجردی میبینیم و میخوانیم. برخی اصرار دارند که ازدواج بهتر است و برخی هم که اتفاقا در سال های اخیر بیشتر روی کار آمدهاند از مزایای زندگی مجردی میگویند؛ مثلا از این میگویند که مجردها خوشبخت تر و ثروتمند ترند. منتها ماجرا چیز دیگری است. هیچ روش بهتری برای زندگی وجود ندارد و نمیتوان گفت مجرد ماندن بهتر است یا ازدواجکردن.
درست است که در بعضی زمینه ها مجردها بهتر از متأهل ها زندگی میکنند، اما موارد دیگری هم هست که زندگی متأهلی را شکوفا تر و جذاب تر نشان میدهد؛ پس شنونده باید عاقل باشد! در بررسی پژوهش های علمیِ مختلفی که یکی از این دو سبک زندگی را برتر از دیگری میدانند به نکات زیر دقت کنید:
حرف از میانگین ها و متوسط گیری هاست
تمام پژوهش های رنگارنگی که انجام میشود و متأهلی یا مجردی را تصدیق میکنند بنا بر میانگین گیری نمونه های آماری مورد بررسی هستند. آنها از چیزهایی میگویند که بهطور متوسط رخ میدهد و از استثناها غافلاند؛ پس نتایج تحقیقات علمی برای همه صادق نیستند.
حرف از انتخاب شخصی افراد است
هرکس در زندگی انتخابی دارد. متأهل ها انتخاب کردهاند که زندگی شان را با فرد دیگری شریک شوند، اما برخی از افراد هستند که انتخابشان مجردی است و از این انتخاب کاملا رضایت دارند؛ پس نگاه و انتخاب آدم ها در زندگی بنا به علاقه ها، خواسته ها و ترجیحاتشان شکل میگیرد و نمیتوان گفت مجرد یا متأهل بودن نسخههایی کلیاند که یکی بد است و دیگری خوب.
ماجرا پیچیده تر از این حرف هاست با نگاهی دقیق تر به داستان ازدواج، موضوع دیگری هم روشن میشود: زمان ازدواج برای هر کس متفاوت است.
برخی دوره های زندگی برای بعضی از ما با مجردی بهتر میگذرد و بعضی دورهها هم با ازدواج بهتر خواهد شد؛ مثلا برخی افرادی که همسر خود را از دست دادهاند از زندگی متأهلیشان رضایت زیادی داشتهاند، اما بعد از فقدان همسر خود دیگر به دنبال ازدواج کردن نیستند و دوست دارند فصل تازه زندگیشان را به مجردی سپری کنند.
دلایل اشتباه برای ازدواج کردن
برخی افراد گمان میکنند ازدواج معجزهای است که بسیاری از مشکلات زندگی شان را حل و درهای خوشبختی را به رویشان باز میکند. این اشتباه است. از جمله دلایل و افکار اشتباه درباره ازدواج اینها هستند:
- 1. برای حل مشکلات رابطه عاطفی
ازدواج دارو یا درمان نیست؛ اما برخی گمان میکنند مشکلات رفتاری و ارتباطی شان را به مدد ازدواج کردن رفع خواهند کرد. با ازدواج، نه تنها مشکلات ارتباطی و رفتاری افراد حل نمیشود، بلکه حتی ممکن است شدیدتر هم بشوند.
اگر دو نفر از نظر ارتباطی و رفتاری به بلوغ رسیده باشند، احتمالا بعد از ازدواج هم شکوفایی این بلوغ در زندگی شان بیشتر میشود؛ اما اگر مشکلاتی در این زمینه ها وجود داشته باشد، هیچ تضمینی نیست که ازدواج به حلشان کمک کند.
- 2. برای فرار از تنهایی
احساس تنهایی گاهی سخت و سهمگین است، اما دلیل نمیشود برای فرار از آن ازدواج کنید. این اصلا دلیل خوبی برای ترک دنیای تجرد نیست. اگر شما در تنهایی خود فردی خوشحال و بهرهور نباشید، در دوران متأهلی نیز نمیتوانید خوشحالی و خوشبختی را تجربه کنید. خوشحالی و خوشبختی در گرو ازدواج نیست و اگر به اندازه کافی از تنهایی تان لذت نمیبرید، در زندگی دونفره نیز اقبال چندانی نخواهید داشت.
کسی که در خوش حال و راضی نگه داشتن خودش ناکام است و در تنهایی نمیتواند اوضاع زندگی اش را به خوبی مدیریت کند و شاد باشد، چطور در زندگی دونفره میتواند به فردی دیگر کمک کند تا هر دو زندگی شاد و خوشی داشته باشند؟
- 3. برای اثبات چیزی به اطرافیان خود
بعضی افراد میخواهند با ازدواجکردن چیزی را به دیگران ثابت کنند؛ مثلا شخصی که فرزند طلاق است تصمیم میگیرد ازدواج کند تا به دیگران و والدین خود نشان بدهد که از آنها بهتر است و برخلاف آنها به یک رابطه سالم پا گذاشته است. برخی ازدواج میکنند تا نشان دهند بزرگ و مستقل اند. بعضی ها هم ازدواج میکنند چون مثلا میترسند در جمعِ دوستانشان یگانه مجرد محفل باشند.
نباید برای اثبات چیزی ازدواج کرد. ازدواج تصمیمی است که فقط و فقط به خودتان بستگی دارد. باید قبول کنید که برای دنیا مهم نیست شما چه تصمیمی برای وضعیت تأهل خود میگیرید. شما هستید که باید ببینید چه تجربه ای از ورود به زندگی مشترک نصیبتان میشود.
دلایل منطقی و درست برای ازدواج کردن
اگر دلایلی منطقی و درست برای ازدواج داشته باشید، ورود به رابطهای دونفره و تشکیل خانواده فکر بسیار خوبی خواهد بود.
دلایل منطقی برای ازدواج کردن چیست؟
نگاهی به موارد زیر بیندازید:
- 1. شما جنگنده خوبی هستید
اگر فکر میکنید ازدواج تصویری مانند تبلیغات دارد که در آن، زوجی با لباس های سفید در خانهای درندشت میچرخند و مدام میخندند، سخت در اشتباهید. شاید بتوان به چنین تصویری رسید، اما برای رسیدن به این اوضاع و حفظ آن باید بجنگید. منظور از جنگ، دعوا نیست؛ بلکه جنگیدن در یک رابطه موفق بهمعنای تلاشی مدبرانه است.
تلاش مدبرانه یعنی صرف زمان و انرژی برای ساختن رابطه ای منطقی و درست با طرف مقابلتان. تلاش برای حل مشکلات و کشف ریشه مسائل، از یک زندگی دونفره تصویری ایدئال میسازد. این تلاش مداوم است و متوقف نمیشود؛ پس اگر میدانید که میتوانید رابطه را درست مدیریت و با طرف مقابلتان متمدنانه زندگی کنید، ازدواج برایتان مناسب خواهد بود.
- 2. نگاه و بینش تان نسبت به زندگی، مشترک است
اگر هر دوی شما نگاهی مشابه به زندگی دارید و تصمیم های بزرگ زندگی تان در یک مسیر قرار میگیرد، ازدواج برایتان مناسب خواهد بود. ارزشها و آرزوهای شما باید با ارزشهای طرف مقابل همخوان باشد. در این صورت، ازدواج کردن مسیر درستی خواهد بود. دو نفر با عقاید مشابه میتوانند دوستیهای عمیقی بیافرینند و زیربنای زندگی مشترکشان را محکم و محکمتر کنند.
- 3. ازدواج را رخدادی خوشایند میدانید، نه اجباری ناخوشایند
ازدواجِ خوب ساختنی است. همان طور که گفته شد، خبری از معجزه نیست. اگر به ساختن زندگی دونفره علاقه دارید و در آن هیجان و لذت میبینید، باید پا در مسیر بگذارید. در غیر این صورت، اگر گمان میکنید ازدواج بخشی اجباری از زندگی است، نباید به سراغ آن بروید.
زندگی قانونی کلی ندارد. کل آدم ها که نمیتوانند بر اساس احکامی کلی، روش و منش زندگی شان را تعیین کنند. میتوانند؟ هرکس داستانی دارد و سرنوشتش را بنا به خواسته ها و شرایط خود پیش میبرد. منتها با واقعیت هایی که جوامع به انسانها تحمیل میکنند نیز باید روبهرو شد؛ برای مثال، افراد متأهل در بیشتر جوامع از مزایای بیشتری برخوردارند.
انواع وام هایی که به متأهل ها و وجه پسندیده تری که به زندگی متأهلی داده میشود از جمله این مزایاست. از نظر اجتماعی، روانشناختی، سیاسی، فرهنگی و عاطفی نیز زندگی متأهلی در اجتماع بیشتر ستوده میشود و به آن ارج بیشتری داده میشود.
علاوه بر پذیرش بهتر زندگی متأهلی از سوی بیشتر جوامع، ازدواج معمولا با مزیتهای اقتصادی هم همراه است؛ برای مثال، تقسیم مخارج خانه، اجاره، بیشترشدن سرمایه برای سرمایه گذاری و… . البته هر زندگی مشترکی به طور قطعی با این مزیتها همراه نیست؛ برای مثال، گاهی افراد مجرد بهتر میتوانند پسانداز و سرمایهگذاری کنند و به رشد اقتصادی بهتری میرسند.