آیا به تازگی با فردی آشنا شدید که نشانه هایی از خودشیفتگی در او می بینید و در تصمیم خود تردید دارید؟ و یا مطمئن نیستید که دقیقا رفتارهای او نشان از خودشیفتگی است یا خیر؟ در ادامه با سوربان همراه باشبد تا 30 نشانه از افراد خودشیفته را برشماریم و پاسخ این سوال را بدهیم که آیا ازدواج با فردخوشیفته درست است یا خیر. امیدواریم این مطلب مورد توجه شما قرار بگیرد.
افراد خودشیفته جذابیتهای زیادی دارند. آنها خوب میدانند چگونه انسانها را به خود جذب کنند و آنها را بازی بدهند. برخورد و رفتارشان به گونهای است که دیگران از همنشینیشان لذت میبرند و همه در حسرت برقراری رابطه با آنها به سر میبرند. داستانهای زیادی برای تعریف کردن دارند هرچند بسیاری از این داستانها آمیخته با افسانهبافی و دروغگویی است. افراد خودشیفته همه چیز را حول محور خودشان میبینند، فرصتطلب هستند و نگاهشان به انسانها یک نگاه ابزاری و سیاستمدارانه است.
افراد خودشیفته چه خصوصیاتی دارند؟
فرد خودشیفته ممکن است ویژگیهای زیر را نیز داشته باشد:
1- در اکثر اوقات در مورد خودش فکر میکند و درباره خودش زیاد صحبت میکند.
2- محتاج توجه و تحسین است.
3- در مورد استعدادها و موفقیتهایش گزافهگویی میکند.
4- بر این اعتقاد است که آدم خاصی است.
5- اهداف نامعقول یا غیرواقعبینانهای را طرحریزی میکند.
6- تغییرات خلقوخویی شدید و سریعی دارد.
7- وقتیکه احساسهای دیگران را جدی میگیرد اوقات خوشی ندارد.
8- برای بردن تلاش میکند، حال میخواهد هر اتفاقی رخ دهد.
9- در مورد موفقیت، پول و قدرت نامحدود خیالبافی میکند.
یک شخصی که ویژگیهای بالا را دارد، ظاهر عزتنفس بالایی دارد، اما یک فرد دارای عزتنفس بالا ممکن است ویژگیهای مطرحشده را نداشته باشد. فرد خودشیفته یک حس ناایمنی عمیقی دارد. او میخواهد که دیگران حسود باشند، اما اغلب اوقات خود او حسود است. او رقابتطلب است و موفقیت دیگران تهدیدی برای او محسوب میشود. روابط او معمولا پرآشوب هستند و عمر کوتاهی دارند. او معمولا به احساسات دیگران لطمه میزند.
او نیز از نظر احساسی بهآسانی لطمه میخورد، اما سعی میکند که این لطمه را یا نشان ندهد یا بیشازاندازه جلوه دهد. او نمیتواند انتقاد را تحمل کند. او برای بر عهده گرفتن ضعفها و شکستهای خود عذر و بهانههایی میآورد. او خود را به عنوان یک رهبر طبیعی میبیند که میتواند بهآسانی دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. او به حرف دیگران گوش نمیدهد و غالبا وسط حرف آنها میپرد. بهطورکلی، یک فرد خودشیفته انعطافپذیر نیست.
10- خودشیفتهها جنبه برد و باخت ندارند
آنها به هنگام باخت زمین و زمان و داور را مقصر میدانند و به گاه بُرد، سینه جلو میدهند و شایستگیهای خود را به رخ میکشند و حریف را تحقیر میکنند.
11- آنها همواره فکر میکنند که کمتر از شایستگیشان از آنها تقدیر میشود
12- آیا میدانستید که خودشیفته های درونگرا هم داریم؟
تصور ما از خودشیفتهها همواره در قالب آدمهای پر سر و صدایی است که نقاط مثبت خود را فریاد میزنند. امادر سر دیگر طیف خودشیفتگی، ما خودشیفته های پنهان را هم داریم که درونگرا، بسیار حساس، دارای موضوع عمدتا دفاعی و همچنین اضطراب زمینهای هستند.
هر دو طیف خودشیفتگی صفحات مشترکی چون غرور و خودبینی و تمایل به برآوردن نیازهای شخصی به هر قیمت و بیاحترامی به دیگران را دارند.
13 خودشیفتهها دیگران را نادان میپندارند
آنها هیچ وقت تصور نمیکنند که ممکن است خودشان در موردی اشتباه کنند. آنها احساس برتری و مافوق دیگران بودن را دارند و تصور میکنند که راهحلهایشان بهترین راهبرد و تصمیمگیری ممکن است.
14- آنها اهل بحث و جدل و دشنامگویی و استفاده از القاظ توهینآمیز جنسیتی هستند.
15- از دید خودشان آدمهای موجه و پرهیزکاری هستند
خودشیفتهها باور دارند که زاویه دیدشان برتر از دیگران است و تلاش آنها این است که توجه دیگران را به دیدگاه خودشان جلب کنند.
بسیاری از آنها تصور میکنند که ارتباطشان با خدا، از دیگران قویتر است و دوست دارند مردم این ارتباط و حس روحانی عمیقشان را تحسین کنند.
16- آنها تصور میکنند که مردم همواره منظور و مرادشان را اشتباهی متوجه میشوند:
خودشیفته هایی کینهتوزی وجود دارند که با وجود آگاهی از بازتاب منفی کردار انتقامجویانهشان، باز هم به خاطر اینکه تصور میکنند مردم دچار درک نادرست آنها هستند، خود را محق به اعمال کینهتوزی میدانند.
17- خودشیفته ها از ریاست و رهبری و امر و نهی لذت میبرند.
18- بعضی از آنها خوش صحبت و مجلسگرمکن هستند.
19- آنها از ابراز احساسات خود ابا دارند:
افراد خودشیفته تصور میکنند که بروز احساسات یا تحت تأثیر احاسات قرار گرفتن، آن حالت کمال را از آنها میگیرد و باعث میشود آنها افرادی در نظر آیند که تحت تأثیر اشخاص یا پدیدههای بیرونی قرار میگیرند.
بنابراین وقتی در صحبتها تصادفا سررشته کلام به سمتی میرود که آنها در استانه ابزار احساسات قرار میگیرند، ترجیح میدهند حرف را عوض کنند.
20- مطابق یک تحقیق بیشتر افراد خودشیفته جوان و مرد هستند.
21- افراد خودشیفته معمولا به ظاهر خود بیشتر از بقیه اهمیت میدهند و خوشلباستر هستند
22- آنها به جای گوش دادن، مترصد پیدا کردن فرصت برای صحبت هستند
حتی آن هنگام که خودشیفتهها صحبت نمیکنند و مجبورند برای حفظ ظاهر، گوش کنند، با اشاراتی مثل نگاه کردن به بالا، بیصبری خود را برای تمام شدن حرف مخاطب نشان میدهند.
23- آنها عاشقان سریالی هستند!
آنها به سرعت عاشق میشوند و دل میبرند و به همان سرعت هم خودشان را از روابط عاشقانه خلاص میکنند! بعد از مدتی رابطه، لحظهای فرا میرسد که آنها به یقین میرسند که طرف دیگر در سطح کمال آنها نیست و لیاقت آنها را ندارد. اینجاست که به رابطه خود خاتمه میدهند.
24- با احتمال بیشتری نسبت به سایر مردم، خیانت میکنند.
25- طول مدت روابط عاشقانه آنها حدود ۴ ماه است.
26- از مردم تنها به عنوان ستونی برای ارتفا یا تسهیل رسیدن خود به کمال استفاده میکنند و به محض ناامید شدن از این رابطه ابزاری، آن را خاتمه میدهند.
27- با تحقیر دیگران و پایین آوردن منزلت آنها، سعی در برتر نشان دادن خود دارند.
28- بر اساس نظریه فروید، ترکیبی از طرد شدن توسط والدین و جستجوی تحسین دیگران، باعث ایجاد صفت خودشیفتگی در هنگام بلوغ میشود. یعنی یکی از این دو، به تنهایی برای ایجاد یک خودشیفته کافی نیست.
آن حس عدم کفایت که برخی از والدین ناخودآگاه در کودکان خود ایجاد میکنند و شلاقی نامرئی که بالای سرشان نگاه میدارند، باعث میشود که این دسته از کودکان در باقی عمر، گدای جلب توجه شوند.
29- دوستان خود را با هدف خودنمایی یا سود شخصی انتخاب میکنند
30- سعی میکنند همیشه سررشته کارها در کنترلشان باشند
این به معنی رخنهناپذیر بودن یا مستقل و خودکفا بودن خودشیفتهها نیست، اتفاقا آنها خیلی وقتها نیازهایشان را از مردم طلب میکنند و حتی گاهی مردم به آنها بیاعتنایی میکنند.
آنها دوست دارند که همیشه کارها با میل خودشان پیش برود، بنابراین حتی در رفتارهایشان با عشقشان خود با ترفندهایی سعی در کنترل نامحسوس همه چیز را دارند، مثلا با نگاههای حاکی از عدم رضایت، تماسهای مکرر برای تغییر دادن زمان قرار، دیر کردن همیشگی.
چطور عاشق خودشیفته ها می شویم؟
افتادن در تلۀ عشق این افراد ساده است! آنها جذاب، خونسرد و رها و هستند و با ظاهر فیزیکی خود همه را عاشق خود می کنند. اما به محض اینکه مطمئن شدند قربانی ای در تله شان افتاده به شکل مرموز و گیج کننده ای تغییر رفتار می دهند. وانمود می کنند علاقه ای به طرف خود ندارند و با این کار محبت و توجه بیشتری را طلب می کنند.
خودشیفته ها قادر نیستند احساسات خود را به دیگران نشان دهند. چون احساس می کنند با این کار خود را در برابر طرفشان کوچک می کنند. بنابراین هرگونه انتظار برای اینکه طرفتان به شما بگوید: "کنارم بمان. مایۀ آرامشم هستی. می خواهم باشی." را از سر بیرون کنید! اگر گاهی از دستشان در برود و طرفشان را مورد نوازشی قرار دهند بلافاصله دنبال بهانه و توجیه برای عمل خود می گردند تا نکند طرفشان فکر کند که به فکرش بوده اند و فقط به خاطر اینکه دلتنگش بوده اند کاری انجام داده اند. در حالی که آدم های سالم خیلی ساده می گویند : "الان بهت پیام دادم فقط چون دلم برات تنگ شده بود. می خواستم جواب دادنتو ببینم. همین!". آدمهای معمولی نیاز به توجیه های دروغ ندارند.
طعمه های افراد خودشیفته
کسانی که به هر دلیل بیشتر از دیگران نیاز به محبت دارند یا در روابط جنس مخالفی ناشی و ساده هستند به خصوص در برابر خودشیفته ها آسیب پذیر هستند. برای مثال افرادی که از مشکلات خانوادگی شدید رنج می برند یا به هر دلیل خود را در زندگی تنها و بدون حامی حس می کنند، نسبت به افرادی که در خانواده های سالم بزرگ شده، از حمایت گرم و محکم برخوردارند آسیب پذیرتر هستند.
همچنین افرادی که بنا به هر دلیل دچار تردید به خود شده اند و اعتماد به نفس کمی دارند، معمولاً این احساس را دارند که هر کاری که می کنند اشتباه است و نسبت به دیگران چیزی کم دارند، طعمۀ خوبی برای خودشیفته ها محسوب می شوند. چون هم خوب به دام می افتند و هم تا مدتی، تا زمانی که حال خودشیفته را از خودشان به هم نزده اند، با کوچک کردن خودشان در برابر وی، او را بزرگ کرده و به مقصودش می رسانند.
معایب ازدواج با فرد خودشیفته
وقتی شما با فردی خودشیفته در رابطه هستید، به احتمال زیاد رابطهی شما بهصورت مداوم افت میکند. خودشیفتگی همسر شما به این طریق بر رابطهی شما اثر میگذارد:
۱. عشق بدون شرط وجود ندارد
همسر شما هیچگاه نمیتواند شما را کاملا دوست بدارد. بیشتر افراد خودشیفته حتی در پذیرش و دوست داشتن شخصیت خودشان هم مشکل دارند.
۲. آنها نیازهای شما را نمیفهمند
آنها آنقدر بر روی نیازهای خود متمرکزند که متوجه نیازهای شما نمیشوند.
۳. آنها شما را حق مسلم خود میدانند
آنها به تصویری که از خودشان در ذهن دارند، بسیار مطمئن هستند و تصور میکنند شما هم این تصویر را باور دارید. شما همسری هستید که همیشه و در هر شرایطی در کنار او خواهید بود. در نتیجه، همسر شما هیچگاه تلاشی نخواهد کرد تا مطمئن شود که شما خوشحال هستید و احساس دوست داشتن میکنید.
۴. هیچ کنترلی بر زندگی خود نخواهید داشت
وقتی شما با شخصی خودشیفته در ارتباط هستید، به تدریج کنترل خود را بر دیدگاهها، نظرات، انتخابهایتان و خیلی زود همهی جنبههای زندگیتان از دست خواهید داد. همسر شما بهطرز متقاعد کنندهای شما را کنترل خواهد کرد و در زمان مناسب به جای شما هم تصمیم خواهد گرفت. ممکن است شما به تدریج دیدگاهها و اقدامات همسر خود را بروز دهید.
۵. حسادت زیاد و از دست رفتن زندگی اجتماعی
همسر شما خیلی سریع حسادت میکند و عدم توجه شما را نشانهای از عدم علاقه میپندارد. وضعیتی پیش خواهد آمد که ممکن است همسرتان شما را متهم کند که او را دوست ندارید یا به او توجه نمیکنید. او ممکن است با روابط دیگر شما با دوستان، همکاران و خانوادهتان مشکل پیدا کند و ۱۰۰ درصد زمان، عشق و توجهتان را بخواهد.
۶. نبود عزت نفس
همسر خودشیفتهی شما هیچگاه در رابطهاش خوشحال نیست. ممکن است زمانهایی شما احساس گناه کنید و خود را مسئول ناراحتی او بدانید. ممکن است فکر کنید که شما آنقدرها هم در رابطه خوب نیستید و ناراحتی همسرتان به سبب کمبودهای شماست. ممکن است این احساسات بهزودی درونی شوند و شما خودتان را مسئول نگرش منفی همسرتان بدانید.
مردان خودشیفته همسرشان را آزار می دهند
رفتار مردان خودشیفته شبیه به یکدیگر است. البته آنها آزار و اذیت فیزیکی ندارند و در بیشتر مواقع به صورت کلامی آزار دهنده هستند. آنها می توانند پزشکی متخصص یا یک مدیر برجسته شوند اما رفتارهای شان در محیط خانه آزار دهنده است. شاید عجیب باشد وقتی می بینید همسر خودشیفته شما ، محبوب دیگران است و کسی به اندازه شما از دست او عصبانی نیست ! علتش این است که آنها همسر خود را آزار می دهند و در شرایط سخت عاطفی و روحی تنها می گذارند . مردان خودشیفته دائما همسرشان را متهم می کنند که دچار اشتباه شده یا بزرگ نمایی می کند . این مساله سبب می شود تا همسرشان نسبت به افکار و رفتارهای خود دچار شک و تردید شود.
چطور خود را از آسیب مرد خودشیفته حفظ کنیم ؟
مرد خودشیفته فکر می کند حرف او درست است و به خودش حق می دهد که هر کاری را انجام دهد . برای مقابله با رفتارهای آزاردهنده مرد خودشیفته ، باید رفتارهای آسیب زای او را شناسایی کنید و بدانید چگونه با این رفتار می خواهد شما را تخریب کند . شاید صحبت کردن درباره احساسات تان با مرد خودشیفته روش خوبی باشد ، اما مرد خودشیفته یاد گرفته به هیچ کسی جز خودش اهمیت ندهد ؛ پس به یک روان شناس مراجعه کنید . البته افراد خودشیفته به آسانی نزد روان شناس نمی روند اما شما این کار را بکنید تا کمتر از زندگی با او آسیب ببینید.
عشق نیاز به سرمایهگذاری روانی روی انسانی دیگر دارد در حالی که افراد خودشیفته نمیتوانند به جز خودشان دیگری را ببینند و احساسهای او را آن طور که هست، درک کنند. این افراد فقط بازیگران خوبی هستند که بازی عشق را خوب بلدند.