دانلود قسمت چهارم سریال یاغی
دانلود قسمت چهارم سریال یاغی از ساعت 8 صبح پنجشنبه 19 خرداد ماه با کلیک روی لینک مستقیم انتهای همین مطلب از سایت سوربان امکان پذیر است. نسخه های دانلود قسمت چهارم سریال یاغی با بالاترین کیفیت و جدید به صورت رسمی و قانونی قابل دانلود هستند.
سریال یاغی به کارگردانی محمد کارت و به تهیهکنندگی سید مازیار هاشمی در سال 1401 ساخته شده است. این سریال محصول کشور ایران و در ژانر خانوادگی و اجتماعی میباشد. اولین سریال محمد کارت در شبکه نمایش خانگی میباشد که روایت اجتماعی خانوادگی دارد.
سریال یاغی یکی از پربازیگرترین سریال های نمایش خانگی میباشد که بازیگرانی همچون پارسا پیروزفر، علی شادمان، طناز طباطبایی، امیر جعفری، نیکی کریمی، فرهاد اصلانی به ایفای نقش میپردازند.
داستان سریال یاغی
یاغی روایتگر درامی پر فراز و نشیب از سفر یک قهرمان است که شخصیت های متنوعی از طبقات مختلف اجتماعی در مسیر با او همراه میشوند یا برایش مانع میتراشند. یاغی باید از مرز درد و خستگی عبور کند.
فیلمنامه سریال یاغی را پدرام پورامیری، حسین چهارماری و محمد کارت با نگاهی به رمان «سالتو» به نگارش درآوردهاند.
بازیگران قسمت چهارم سریال یاغی
پارسا پیروزفر، علی شادمان، طناز طباطبایی، امیر جعفری، نیکی کریمی، فرهاد اصلانی، آبان عسکری، مهدی حسینینیا، مهلقا باقری، عباس جمشیدیفر، جواد خواجوی، ناهید مسلمی، امیرضا دلاوری، بهرام ابراهیمی، نادر شهسواری، هادی دیباجی، (با معرفی) الیکا ناصری، محمد صابری، توفیق حیدری، سامان مهکویه، افشین حسنلو، حسن همتی، شهاب کرلو، محمد مطهریپور، سعید شریف، عباس ایمانی، پگاه سعیدی، لادن ژاوهوند، هوشنگ قوانلو، مائده تقوایی، مهرداد خانی، نیلوفر شهفری و ... به ایفای نقش پرداختهاند.
با توجه به داستان و ترکیب بازیگران یاغی از سریالهای موفق شبکه خانگی است که میتواند مخاطبان بسیاری را جذب کند.
در قسمت های گذشته یاغی چه گذشت؟
در قسمت 1 سریال یاغی دیدیم که نقش اول داستان یعنی جاوید ( با بازی علی شادمان) ، پسری بزهکار و از جمله کودکان کار است که با دزدیدن آهن آلات و بعضا تابلوها و علایم راهنمایی رانندگی در خیابان، با کمک باندی که ساخته اند امرار معاش می کند. وی که یک کشتی گیر موفق نیز هست، به دلایل اختلافات خانوادگی و مشکلاتی که در گذشته داشته و هنوز به طور کامل برای بیننده مشخص نیست، فاقد شناسنامه است و همه تلاش خودش را در جهت گرفتن شناسنامه می کند.
در قسمت دوم یاغی سرانجام پس از سرسختی و لجاجت مادر ابرا (مه لقا باقری) ، جاوید و ابرا تصمیم به فرار می گیرند. ابرا که در قسمت پیشین اقدام به خودکشی کرده بود، با کمک جاوید و دوستانش از بیمارستان فراری داده می شود. این دو با کمک عاطی و دوست او به روستایی دورافتاده ولی سرسبز و باصفا در مازندران می روند. در آن جا ولی یکی دو روزی زندگی خوب و خوش جاوید و ابرا بیشتر طول نمی کشد که دایی های ابرا، از مکان آن ها مطلع شدند و به شمال می آیند و دختر را با خود می برند.
در قسمت سوم یاغی، داستان با رونمایی از سایر کارکترهای سریال دنبال می شود. طناز طباطبایی که به نظر می رسد فرد متمولی است که پدرش یک تاجر ثروتمند بوده است، در واقع در این سریال همسر بهمن (پارسا پیروز فر) می باشد که به طور تفننی و از روی سرگرمی در بازی های شرط بندی شرکت می کند. بهمن ولی مشغول کارهای دیگری است.
او مالک یک شهربازی بزرگ است و البته به جز این شغل، ظاهرا در سمت مربی یا بخش های دیگر در فدراسیون کشتی تیم ملی کار می کند. جاوید به نزد بهمن می رود و او را وادار می کند که دوباره از او تست گرفته شود چرا که در مبارزه قبل، او را فریب داده بودند تا مسابقه را ببازد و به این ترتیب رقیب جاوید به اردوی تیم ملی دعوت شده بود.
بخشی از داستان قسمت چهارم 4 سریال یاغی
جاوید به خواهرش عاطفه زنگ زده است و می گوید امشب به خونه نرود و داخل سالن بماند، جاوید می خواهد برای او توضیح بدهد که تلفن قطع می شود و او به یک ایستگاه بی آر تی می رود و آن جا می نشیند.
جاوید کل شب را داخل اتوبوس می خوابد و غرق خواب است که ته خط راننده بی آر تی او را پیاده می کند و او دوباره سوار اتوبوس دیگری می شود تا آن طرف خط را برود.
جاوید به دستشویی پارک رفته است تا دست و صورتش را بشوید که گیر مسئول آن جا می افتد و بعد از کلی کل بهش پول می دهد و می رود.
عاطفه به در خانه علی گرگین رفته است و دنبال جاوید می گردد اما علی گرگین بعد از دعوا و عربده کشی بر سر او به داخل کمپ می رود. عاطی می گوید: گفتم تا مامور بیاد ببرتت اما او با بیخیالی در را می بندد و می رود.
دو تا مامور به آن جا می روند اما علی گرگین به خاطر اهالی که از او و برادرش حسابی می ترسند، موفق می شود و عاطی هیچ شاهدی ندارد که بگویند او و آدم هایش دیشب تو محل دنبال جاوید کرده اند.
جاوید به باشگاه محل تمرین تیم ملی کشتی رفته است و تمرین آن ها را نگاه می کند. با آمدن بهمن، همه دور تشک کشتی می نشینند و بهمن به مربی اش می گوید لباس و کتونی به جاوید بدهد.
جاوید به وسط تشک می آید و شروع به کشتی گرفتن با بچه ها می کند و بدون این استراحت کند همه حریفاشو زمین می زند. بعد از تمام شدن کارش، بهمن او را صدا می کند و اسم و وزنش را می پرسد و بعد از آن حمید را صدا می کند تا با هم تمرین کنند. حمید قبول نمی کند و شروع به توهین کردن به جاوید می کند، بهمن هم او را از تیم ملی اخراج می کند و بیرون می اندازد.
بعد از رفتم حمید، جاوید روی زمین می افتد، بهمن حالش را می پرسد و او هم تمام اتفاقات دیروز تا صبح را تعریف می کند، بهمن هم او را به خوردن کله پاچه دعوت می کند و می روند.
بهمن در حال رسوندن جاوید به خوابگاه است که جاوید می گوید بخاطر حمید و علی گرگین بهتره من چند روزی یه جایی قایم بشم ولی بهمن می گوید نگران هیچی نباشد و او هم دیگر جز خانواده او است و همه جوره حمایتش می کند.
جاوید که حسابی خستس تو ماشین بهمن خوابش می برد و او هم دیگر تا زمان رسیدن هیچ چیز نمی گوید. به نظر می آید که بهمن، جاوید را با خودش به خانه اش برده… جاوید بعد از بیدار شدن هاج و واج از اتاق بیرون می رود و داخل خانه راه می رود تا کسی را پیدا کند که از پنجره چشمش به علی و حمید گرگین می خورد…