عکس دختر با چهره نامعلوم با طرح های شیک و زیبا مد سال
" عکس دختر با چهره نامعلوم " عکس دختر با چهره نامعلوم طبیعی | عکس دختر از نیم رخ با شال | عکس دختر با چهره طبیعی | عکس دختر با چهره نامعلوم برای پروفایل | عکس دختر واقعی برای پروفایل | عکس چهره برای پروفایل اینستا | عکس چهره دختر فیک | عکس دختر برای پروفایل طبیعی همان طور که خدمتتان عرض کردیم ما برای شما همراهان عزیز در این مطلب انواع طرح های مدل عکس دختر با چهره نامعلوم فراهم اورده ایم. با سوربان همراه باشید.
با خودم فکر میکردم
که چقدر خوب میشد همه ی آنچه را که نیاز و دوست دارم جمع کنم و پشتِ یکی از این وَن های نارنجی بگذارم
بی هدف به دل جاده بزنم ...
دور دنیا را بگردم و از عجایب لذت ببرم
خوب بود که ذهنم را رها کنم و در زندگی رویایبم غوطه ور بشوم
به موسیقیِ طبیعت گوش دهم و لطافت زندگی را در لحظه هایم احساس کنم
شاید یک روز به دل زندگی زدم و راهی شدم ، کسی که چه میداند
اصلا ؛ شد شد ، نشد یک وَن نارنجی میگیرم و به همراه دوست داشتنی هایم به کشف دنیا میروم ...
عکس دختر با چهره نامعلوم 1401
ت سرم بیان گذشت. بچه که بودم، از بزرگشدن میترسیدم. از اینکه نکنه یک زمانی بشم یکی مثل فریبا دختر دوست مامان، که خیلی درشت و فربه و پهن و عریضبود. یادمه یکبار خواهرم گفت مامان، فریبا انگاری یه مرد گندهس که به زور مانتو تنشکردن! مامان جلو خندهشو گرفت و گفت خجالتبکش! مسخرهکردن ظاهر آدمها کار خیلی بدیه... دیگه نشنوم!
یا مثل اعظم، عروس همسایهی ته کوچه که قدش خیلی کوتاه بود و وقتی آخرهفتهها میومد خونه مادرشوهرش مهمونی، کفشهای سرتاسر لژدارِ پاشنهبلند میپوشید. و من و پریسا نگاه به کفشهاش میکردیم و میخندیدیم و داریوش شوهرش دعوامونمیکرد. قد کفشها همقد شلوارش بودن! تازه، اون بالا زیر روسری ساتن هم یه کاکلسری مشتی خامهای درستمیکرد و طفلی آخرین زورش هم اینطوری میزد تا بلندتر دیدهبشه...!
عجب دغدغههای مضحکی داشتم من!
ولی از یه جایی به بعد دیگه یادگرفتم به چیزهایی که دلممیخواد سرم بیان فکرکنم.
الان مدتیه دارممیبینم اون زمانی رو که شدم یک خانوم پخته و مسن. یک مادربزرگ شیرین، با کوهی از تجربه، که از اول یادشونمیدم آنا صدامکنن. پیرهن آستینبلند سفید از جنس حریر، با یک دامن سرمهای تا زیر زانوهام پوشیدم. موهامو مشکی رنگکردم. هنوز هم رنگ روشن دوستندارم و فکرمیکنم بهمنمیاد! از جلو فرقوسط داره موهام، با یه دماسبی فر و حجیم کوتاه اون پشت، که چسبیده درست روی رگ گردنم.
یکی از عصرهای خنک شهریورماهه. دخترا از قبلازظهر رفتن خرید. من موندم با نوههای قندعسل تو خونه تنها. جونم میره واسشون. نشستم تو ایوون با یه فنجون چای تازهدم. بچهها اون پایین بازیمیکنن. حواسمهست نرن سمت پلهها. هزاربار قربونصدقه میرم و دعامیخونم و میسپرمشون به خدا... هرچی عشق از جوونی مونده ته دلم، همه رو نثار همین وروجکها میکنم؛
دیگه مدتیه از آینده نمیترسم. دیگه آرومم.
دیگه اینو فهمیدم که چگونه فکرکردن و به چه چیزهایی فکرکردن خیلی مهمه!
و بیصبرانه در انتظار آیندهای هستم که خودم قراره با مثبتاندیشی و با نهگفتن به هرگونه ترسی، بکوبم و از نو بسازمش؛
برای داشتن یک ادامهی زندگی آروم و،
سبز و سفید و زرد و نارنجی؛
عکس دختر با چهره نامعلوم 2022
عکس دختر برای پروفایل طبیعی
عکس چهره دختر فیک
عکس چهره برای پروفایل اینستا
عکس دختر واقعی برای پروفایل
عکس دختر با چهره نامعلوم برای پروفایل
عکس دختر با چهره طبیعی
عکس دختر از نیم رخ با شال
عکس دختر با چهره نامعلوم طبیعی
عکس دختر با چهره نامعلوم 1401
عکس دختر با چهره نامعلوم طبیعی
عکس دختر با چهره نامعلوم
عکس دختر با چهره نامعلوم برای پروفایل
پروفایل دخترونه شیک
عکس زن با چهره نامعلوم
عکس دختر با چهره نامعلوم برای پروفایل
پروفایل عکس دختر با چهره نامعلوم
نیم رخ عکس دختر با چهره نامعلوم
عکس دختر با چهره ی نامعلوم
عکس فیک دختر با چهره نامعلوم
عکس دختر ایرانی با چهره نامعلوم