مهریه را کی داده کی گرفته؟! آیا این جمله صحت دارد؟
در این مطلب از سوربان با ما همراه باشید تا به جمله معروف مهریه رو کی داده کی گرفته بپردازیم و ببینیم ک این جمله صحت دارد یا خیر.
فلسفه مهریه چیست
مهریه، هدیه و پیشکش مرد به زن برای نشان دادن صداقت در عشق و خواستاری اوست، نیز به جهت رعایت شان و منزلت زنان است. تفاوتهای زن ومرد، همواره جنس زن را مطلوب و جنس مرد را طالب قرار داده است.
طالب بودن و به دنبال مرد دویدن، در شان زنان نیست. بلکه در عین تساوی در ازدواج و بهره مشترک گرفتن از مزایای آن، خودداری ظریف زنانه از رفتن به طرف مرد و معامله کردن با او، برای خلق عشق و لذت، و حفظ کرامت زن لازم است.
این خودداری و نازفروشی، برای مرد هزینه بردار است که اگر صادق است و خواهان، باید هزینه اش را بپردازد.
شهید مطهری میگوید: «مهر با حیا و عفاف زن یک ریشه دارد. (زن با گرفتن هزینهای از مرد نشان می دهد که او طالب مرد نیست مرد طالب اوست.) زن به الهام فطری دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد و به اصطلاح شیرین بفروشد.»
همچنین مهریه، قیمت خرید زن نیست. لفظ "نحله" در آیه تصریح در هدیه بودن مهریه دارد. مخصوصا آنکه در سیستم ازدواج اسلامی، زن با ازدواج، نه برده مرد می شود و نه مالش در اختیار او قرار می گیرد(تنها تمکین و عدم خروج از منزل، بدون در نظر گرفتن رضایت شوهر، که از لوازم تمکین است بر او واجب میشود.)
پس مهریه قیمت چه چیزی است؛ در حالی که حقیقتا این مرد است که برای تامین مایحتاج زن مامور به خدمت می شود! بنابراین مهر هر فلسفهای داشته باشد؛ قیمت خرید زن نخواهد بود.
به قول استاد شهید مطهری «مگر هر پولی که کسی به کسی میدهد، می خواهد او را بخرد؟ پس باید رسم هدیه و بخشش و پیشکش را منسوخ کنند. قرآن تصریح می کند که مهر، عنوانی جز عطیه و پیشکشی ندارد.
بعلاوه اسلام قوانین خود را چنین تنظیم کرده که مرد حق هیچ گونه بهره برداری اقتصادی از زن ندارد. در این صورت چگونه می توان مهر را به عنوان قیمت زن یاد کرد؟»
البته هر قانونی می تواند مزایای فراوانی داشته باشد که با نظر به تمام آن مزایا، وضع قانون صورت گرفته باشد. اکثر قوانین اسلامی از هر جهت که بررسی شوند از آن رو که هماهنگ با فطرت و نظام آفرینش هستند، مطلوب بوده و دلیلی برای تایید صحت و حمایتشان یافت می شود.
لذا در باب فلسفه مهر در روایات هم، دلائلی ذکر شده است من جمله در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که:
سرّ این كه مهر بر عهده مرد است نه زن با این كه فعل هر دو یكى مىباشد آن است كه: مرد وقتى نیازش از زن برطرف شد (مقصود اشباع شدن مرد از زن است در عمل نزدیكى) از او جدا شده و منتظر برطرف شدن حاجت زن نمىگردد از این رو مهر بر عهده او است نه بر ذمّه زن. (علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى، ج2، 643)
به هر حال در رابطه زناشویی فاعل مرد است لذا بسیاری از اوقات زن مانند مرد از این رابطه اشباع نمیشود. در بعضی از روایات نیز سخن از خرید و فروش است و مهریه بهای این معامله معرفی شده است.
گفتنی است این خرید و فروش، خرید و فروش زن نیست بلکه نظر به همان فاعلیت مرد و اختیار داری او در روابط زناشویی است که امری طبیعی و فطری بوده و شرع آن را ملاحظه کرده است.
لذا در روایتی از حضرت اباالحسن علىّ بن موسى الرّضا(علیهالسّلام) نقل شده است که در پاسخ به این سوال فرمودند:
علّتش آن است كه بر مردان هزینه اداره زنان واجب است چه آنكه زن نفس خود را فروخته و مرد مشترى آن است و بدون شك بیع بدون ثمن نبوده و اساسا خرید بدون پرداخت ثمن تحقّق نمىیابد. (علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى، ج2، ص 601)
به هر حال حجب زن و رعایت شان و شئونات زنانگی باعث می شود که زن در روابط زناشویی به اندازه مرد، خرسند نگردد. این میتواند دلیل اخلاقی برای پرداخت مهر به زن تلقی شود.
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله): و هر كس مهریه زنش را ندهد نزد خدا زناكار به شمار مىرود، و روز قیامت خدا به او مىگوید: اى بنده من، كنیزم را با پیمانى كه از تو گرفتم به همسرى تو در آوردم ولى تو به عهد من وفا نكردى.
اینجاست كه خداوند خود حق آن زن را مطالبه مىكند و تمام حسنات مرد به حق آن زن مىرسد و فرمان صادر مىشود كه او را به دوزخ بیفکنید.
واجب بودن مهریه و سفارش به پرداخت آن
"کی داده، کی گرفته"، یکی از ضرب المثل های معروف در باب مهریه است که نشان می دهد در عرف ما هر چند چانه زدن در بازار مهریه رایج است، و بازار مهریه های کلان، داغ است؛ اما تا پای طلاق وسط نیاید، مهریه دادن و گرفتنی در کار نیست.
به عبارت دیگر خواستن مهریه در عرف ما مساوی با اعلام طلاق است. چنانچه زنی مهرش را مطالبه کند، عندالمطالبه طلاقش می دهند. البته این یکی از مضرات مهرهای سنگین است اگر مهریه ها سبکتر باشند، پرداخت آن با کینهورزی و طلاق همراه نخواهد شد.
اما از حق هم نگذریم معمولا مردان ایرانی مال زنانشان را به رسمیت نمی شناسند. مخصوصا اگر آن مال را خودشان به زن بخشیده باشند. لذا زن ایرانی معمولا به صلاحدید خود نمی تواند راجع به سرویس طلا یا مهریه اش، یا حتی آنچه اقوام موقع ازدواج به او هدیه کرده اند، تصمیم بگیرد. اینها مال مردان است هر چند در اختیار زنان قرار دهند.
گفتنی است که در شریعت مقدس اسلام پرداخت مهریه مستحب نیست؛ واجب است. آن هم واجبی که سفارش شده با رضایت خاطر انجام شود. همچنین آقایان نهی شده اند که زنان را مجبور به گذشت نمایند.
«وَلا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ ...»(نساء/19)؛ «آنها را تحت فشار قرار ندهید به خاطر این كه قسمتى از آنچه را به آنها دادهاید (از مهر) تملك كنید.»
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله): وَ مَنْ ظَلَمَ امْرَأَةً مَهْرَهَا فَهُوَ عِنْدَ اللهِ زَانٍ وَ یَقُولُ اللهُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَبْدِی زَوَّجْتُكَ أَمَتِی عَلَى عَهْدِی فَلَمْ تَفِ لِی بِالْعَهْدِ فَیَتَوَلَّى اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَلَبَ حَقِّهَا فَیَسْتَوْجِبُ حَسَنَاتِهِ كُلَّهَا فَلَا یَفِی بِحَقِّهَا فَیُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّار(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،283)؛
و هر كس مهریه زنش را ندهد نزد خدا زناكار به شمار مىرود، و روز قیامت خدا به او مىگوید: اى بنده من، كنیزم را با پیمانى كه از تو گرفتم به همسرى تو در آوردم ولى تو به عهد من وفا نكردى.
اینجاست كه خداوند خود حق آن زن را مطالبه مىكند و تمام حسنات مرد به حق آن زن مىرسد و فرمان صادر مىشود كه او را به دوزخ بیفکنید.(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق، ترجمه انصارى، 557)
عدم پرداخت مهریه، پاکی و آن همه صدق و صفای ازدواج را از بین می برد هر چند شرعا و اخلاقا ازدواج محسوب شود، برکات ازدواج را نخواهد داشت زیرا در حق یکی از طرفین ظلم شده است.
وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام مَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ لَمْ یَنْوِ أَنْ یُوَفِّیَهَا صَدَاقَهَا - فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ زَان (من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 399)؛ هر كس در مورد مهریّه به زنان ستم كند، مثل این است كه، به صورت «زنا» با آنان آمیزش كرده است! (نوادر راوندى، ترجمه صادقى اردستانی 256)
پرداخت نکردن مهریه با دزدی برابر است
همچنین امام صادق(علیه السلام) فرموده اند، دزدان سه گروهند: كسى كه زكات نپردازد. كسى كه مهریه و كابین زنان را نپردازد و خوردن آن را حلال بشمرد. و كسى كه وام بگیرد و قصد پرداخت آن را نداشته باشد. (ارشاد القلوب، ترجمه سلگى، ج1، 457)