دوران نامزدی مرحله مهم و حساسی از شروع زندگی مشترک است که باید در این دوران به کلیه نشانهها و علائم و نکات رفتاری و اخلاقی و احساسی بین زوجها توجه و دقت شود تا در ادامه مسیر زندگی و پس از ازدواج مشکلات بزرگی پیش نیاید.
شناخت زوجها از یکدیگر در دوران نامزدی تعیین کننده ادامه مسیر زندگی مشترک و چراغ راه آنان خواهد بود. بنابراین در این مقاله از سوربان به تعدادی از نشانهها و موارد مهم دوران نامزدی که میتواند هشداردهنده باشد، میپردازیم.
نشانه های هشدار دهنده دوران نامزدی
1- شما و نامزدتان علاقهی چندانی به دیدن همدیگر ندارید.
2- دوست دارید که روابط شما کوتاهمدت و همراه با عشق شورانگیز باشد یا همواره با چند نفر رابطه دارید تا مبادا اگر یکی شما را ترک کند خیالتان جمع باشد که افراد دیگری در دسترستان هستند.
3- شما جذب افراد ایرادگیر میشوید که مدام شما را تحقیر میکنند.
4- شما جذب کسانی میشوید که از نظر جسمی و هیجانی با شما بدرفتاری میکنند.
5- شما جذب کسانی میشوید که علاقهی چندانی به شما ندارند ولی شما کماکان در این خیال باطل به سر میبرید که محبت این افراد را جلب کنید.
6- شما به دنبال زیباترین و جذابترین فرد میگردید حتی زمانی که میدانید گل بیخار وجود ندارد.
7-شما با افرادی که خواهان شناسایی بیشتر احساسات و افکارتان نیستند خیلی راحت هستید.
8- فقط با افرادی که فکر میکنید از شما پایینتر هستند و شما واقعاً دوستشان ندارید خیلی راحت هستید.
9- فردی را بهعنوان همسر انتخاب میکنید که نمیتواند وقت بیشتری با شما بگذراند. بهعنوانمثال دائم در مسافرت است، در شهر دیگری زندگی میکند، متأهل است یا با فرد دیگری سرو سری دارد. شما به رابطه با کسی تن میدهید که تحقیرتان میکند، از شما سوء استفاده میکند یا شما را آدم حساب نمیکند.
غیر از نشانههایی که ممکن است دال بر سالم نبودن شخصیت نامزدمان باشد، نشانههایی فراگیر و کلیدی وجود دارند که در دوران نامزدی میتوان بهسادگی آنها را دید و کشف کرد. وقتیکه این نشانهها را در رفتار نامزدتان مشاهده کردید حتماً آنها را عمیقتر بررسی و یا در مورد ادامه رابطه با نامزدتان با مشاور خانواده صحبت کنید.
- وابستگی بیش از حد به خانواده
کسانی میتوانند یک زندگی مشترک راهاندازی کنند و در آن موفق باشند که بهخوبی از خانواده پدریشان مستقل شده باشند. این استقلال در همه حوزهها وجود دارد. نخست در حوزه مادی یعنی استقلال مالی از خانواده که مخصوصاً برای پسر مهم است. دوم، استقلال عاطفی است.
اگر طرف مقابل ما بهشدت به خانوادهاش وابسته باشد و یا برعکس خانوادهاش به او وابسته باشند، تشکیل خانوادهای جدید با او به شدت مشکل خواهد بود. زمینه مهم دیگر استقلال، استقلال فکری است. طرف مقابل شما چقدر در فکرهایش استقلال دارد و از خانوادهاش تأثیر نگرفته است؟
اگر طرف مقابل شما مرتب «به قول مامان جون...»، «به قول بابام»، یا «همانطور که مامانم میگه...» سر زبانش باشد، یعنی اینکه استقلال فکری هم از خودش ندارد. کسی که هنوز در این مرحله از رشد قرار دارد، برای ازدواج کردن آماده نیست.
- عمل نکردن به قول های خواستگاری
یکی از ابزارهایی که میتوانید به وسیله آن خوشقول بودن طرف مقابلتان را بسنجید، همگن بودن رفتارهای دوران نامزدی با قولهایی است که در دوران خواستگاری داده است. ما از روی رفتارها میتوانیم شخصیت افراد را بشناسیم.
البته یادتان باشد که ممکن است طرف مقابلتان در شرایط دیگری هنگام خواستگاری تعهداتی داده باشد و الان شرایط تغییر کرده باشد. در این مواقع، رفتارهای دیگر نشان میدهد که نامزد ما خوش قول هست یا نه.
- برملا شدن دروغ های دوران خواستگاری
قول دادن یک چیز است و حرف زدن در مورد واقعیتها چیز دیگر. گاهی در دوران نامزدی معلوم میشود که حرفهای دوران خواستگاری دروغ بوده است. برای مثال، داماد گفته که من اهل دود نیستم و حالا معلوم میشود که تریاکی است، یا گفته که در فلان شرکت کار میکنم و حالا معلوم میشود که بیکار است. دروغ بودن حرفهای دوره خواستگاری واقعاً یک زنگ خطر است و ادامه دادن با چنین فردی میتواند عواقب سختی داشته باشد.
- اهمیت ندادن به قول های دوران نامزدی
در طول دوره نامزدی، دو طرف قولهای زیادی به هم میدهند. اینکه هر طرف چقدر به قولهایش وفادار است تا حدودی نشان میدهد که در زندگی آینده تا چه میزان به زندگی و حرفهایی که میزند متعهد است. البته باید شرایط را در نظر گرفت و به خاطر یکبار بدقولی، همه خوشقولیهای قبلی را زیر سؤال نبرد.
- آن تایم نبودن
اگر نمیتوانید با یک آدم بینظم و یا فردی که بهموقع سر قرارهایش حاضر نمیشود زندگی کنید، تأخیرهای مکرر نامزدتان را جدی بگیرید.
استراتژی های مراقبت از عشق و زندگی مشترک
عشق مراقبت میخواهد بعد از یک سال زندگی زناشویی دیگر خانم و آقا به فکر زیبایی صورت هم نمیافتند و فقط متوجه خلقوخو و رفتار یکدیگر میشوند.
یکی از پیچیدهترین سؤالهایی که جوامع امروز هنوز نتوانستهاند بدان پاسخ کافی بدهند، این است که چرا خانمها و آقایانی که با بررسی همه جانبه و تفاهم کامل و اکثراً عاشقانه زندگی مشترک را شروع میکنند، پس از چند سال به یکنواختی رابطه و نوعی بیتفاوتی میرسند؟ بر سر آنانی که با شیفتگی و دلدادگی آغازِ زندگی خود را جشن میگیرند، چه میآید که رودرروی هم میایستند و حاضر نمیشوند یک قدم به نفع طرف مقابل عقب بنشینند؟ چرا گاهی از هم دلزده میشوند و بهجای اینکه پایههای عاطفی پیوندشان محکمتر شود، سستتر میگردد.
تنها اندکی از همسران استثنا هستند و میتوانند تا پایان با یکدیگر در تفاهم کامل و توأم با عشق به سر برند! بهطوریکه اغلب پس از فوت یکی آن دیگری طاقت نمیآورد و او هم به سرای باقی میپیوندد، در این قسمت به این سؤال پاسخ کامل داده خواهد شد. کشف این راز خیلی از گفتهها و نگفتهها را بیان میکند.
متأسفانه اختلافِ همسرانی که به دلیل دلدادگی ازدواج کردهاند، زودتر از افرادی شروع میشود که با آشنایی قبلی یا به خاطر فامیل بودن پیمان زناشویی بستهاند. بهظاهر باید عکس قضیه صادق باشد.
اما حقیقت امر چنین است، زیرا خانم و آقایی که بر پایه احساس ازدواج میکنند، کمتر مصلحت را در نظر میگیرند. آنها پس از ازدواج و فروکش تبِ عشقشان تازه متوجه ایراد طرف مقابل میشوند. زیرا اکنون دیگر نگاه مبالغهآمیز ندارند و یکدیگر را بالاتر از معیارهای حقیقی نمیبینند.
زن و شوهر جوانی که با عاشقی و دلدادگی ازدواج میکنند، برای حفظ و تداوم عشق خود باید بسیار ازخودگذشتگی نشان دهند. در سایه چنین تلاشی است که نهالِ عشقشان بارور میشود و به درختی تنومند تبدیل خواهد شد.
اختلافهای جزئی مانند علف هرزی است که پای نهال عشق میروید و مانع تغذیه کافی آن از خاک اطرافش میشود. حال اگر اختلافها ادامه پیدا کند و مثل علفی هرز دور نهال عشق بپیچد و از آن تغذیه کند، پس از چند سال این نهال به چه شکل درخواهد آمد؟
فروید میگوید: «عشق چیزی جز تمایلات شهوانی نیست». البته عدهای اصولاً عشق را قبول ندارند و معتقدند عشق مساوی است با:
الف: غریزه جفت؛ یعنی همان حرف اریک فروم که میگفت: «انسان از لحظهای که به دنیا میآید تا آن دمی که از دنیا میرود هر کاری که میکند برای رفع احساس تنهایی خود است».
ب: تائید و تصویب؛ یعنی انسانها چه خانم، چه آقا علاقهمندند که از سوی جنس مکمل یا همان جنس مخالف تائید شوند و در حقیقت حرف آلفرد آدلر را تکرار میکنند زیرا آدلر گفته: «انسان رابطه گراست و نیاز به حشرونشر دارد، بنابراین دنبال کسی میگردد که او را تائید کند».
ج: تمایل جنسی؛ یکی از ارکان عشق عبارت است از میل جنسی که البته آنهم نیازِ طبیعی هر انسانی است ولی متأسفانه در بسیاری از جوامع اصلاً اسمی از آن نمیآورند و معمولاً آن را تابو میپندارند؛ در نتیجه بهراحتی از آن میگذرند ولی بعدها وقتی همسران با هم زندگی میکنند یک رکن جدید به آن میل غریزی و طبیعی اضافه میشود که در واقع همان عادت است و بعضی افراد اسم این عادت را به اشتباه عشق میگذارند.